مدح و مناجات با امام سجاد علیه السلام
روزیکه بسته در غل و زنجیر می شدی زخمی ترین تراوش تقدیر می شدی هفت آسمان کنار تو در حال گریه بود وقتی درون خیمه زمین گیر می شدی مأمور صبر بودی و در ظهر کربلا انگار از وجود خودت سیر می شدی دشمن خیال کرد که تنها شدی ولی در چشم خیس قافله تکثیر می شدی حالا سـوار ناقـۀ عـریـان، قدم، قدم با هر نگاه سمت حرم پیر می شدی |